بررسی مفاهیم قانون جذب

توضیحات من در باب قانون جذب

بررسی مفاهیم قانون جذب

توضیحات من در باب قانون جذب

در این وبلاگ میکوشم تا دانسته ها، تحقیقات، تجارب و علایقم را در مورد قانون جذب، قانون جذب پول، قانون جذب عشق و ... با شما به اشتراک بگذارم.

پیوندها

۱۲ مطلب در مهر ۱۴۰۰ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مدیریت زمان

آشنایی با انواع نرم افزارهاو اپلیکیشنهای مدیریت زمان و برنامه ریزی

 

یکی از بهترین راهکارهای برای اینکه زمان را مدیریت کنیم استفاده از تکنولوژی صحیح و به روز است. مدیریت زمان با بهره بردن از ابزارهای فراوانی که در حوزه تکنولوژی وجود دارد بسیار کارآمد و مؤثر است و راندمان شما را بسیار افزایش می دهد، در این مقاله نیز نرم افزارها و تکنولوزی هایی که در حوزه مدیریت  وجود دارد را به شما معرفی می کنیم، برای استفاده ی درست از زمان خودتان می توانید از نرم افزارهای زیر استفاده کنید:

 

۱-واندرلیست wunderlist یکی از نرم افزارهای مدیریت زمان و عملکرد است

خصوصیات نرم افزار مدیریت زمان واندر لیست : (دانلود اپلیکیشن واندرلیست برای گوشی های اندروید)

این نرم افزار قابل اجرا بر روی وب،دسکتاپ،اندروید،و آی او اس،ویندوز فون و..است

می توانید لیست های خود را با دیگران به اشتراک بگذارید

پوشه بندی آسان نیز از ویژگی های کاربرپسند این نرم افزار مدیریت تایم است.

۱- نرم افزار تودویست-todoist   یکی دیگر از نرم افزارهای مدیریت زمان و پروژه است

خصوصیات نرم افزار مدیریت زمان تودویست:

شما می توانید با کمک مربع های رنگی که پشت نوشته ها قرار می گیرند وظایف خود را اولویت بندی کنید.

در این نرم افزار می توانید پروژه های خود را تعریف کنید و آنها را با همکاران خود به اشتراک بگذارید.

این نرم افزار مدیریت کردن زمان برای آگاهی از میزان عملکردتان و آگاهی از کارهای عقب مانده در بازه های زمانی مختلف برای شما ایمیل ارسال می کند و شما را به حال خود رها نمی کند.

۳- تریلو trello شاید همان نرم افزار مدیریت زمان و عملکرد ایده آل شما باشد

خصوصیات نرم افزار مدیریت زمان تریلو:

با کمک نرم افزار مدیریت کردن زمان تریلو شما می توانید پروژه ها و لیست وظایفی که باید انجام دهید را بر روی یک برد یا همان تخته مشاهده و پیگیری کنید.

در نرم افزار مدیریت کردن زمان تریلو ایده ها و پروژه هایتان را به اشتراک بگذارید.

فایل ها و عکسهای خود را نیز می توانید به این نرم افزار پیوست کنید.

۴- تسکولو نرم افزار مدیریت پروژه با امکان چت آنلاین

 

 

خصوصیات نرم افزار مدیریت زمان تسکولو:

 

این نرم افزار برروی وب و موبایل قابل اجرا است.

اگر شما و همکارانتان یا دوستانتان روی هم رفته ۱۰ نفر هستید و به دنبال یک نرم افزار مدیریت زمانی گروهی عالی هستید، نرم افزار مدیریت زمان تسکولو همان چیزی است که می خواهید. این نرم افزار تا ۱۰ کاربر در ماه خدمات رایگان ارائه می دهد.

همچنین با کمک این نرم افزار اعضا می توانند با یکدیگر گفتگوی آنلاین داشته باشند.

۵- وان نوت onenoteنیز یک نرم افزار یادداشت برداری در دسترس برای همگان است.

خصوصیات نرم افزار مدیریت زمان وان نوت:

اگر دنبال یک نرم افزار راحت و در دسترس برای مدیریت درست زمان هستید، احتمالا وان نوت گزینه خوبی برای شما خواهد بود، با وان نوت در هرجای صفحه می توانید تایپ کنید

نوشته هایتان را به اشتراک بگذارید.

لیست ها یا همان برگه های مختلفی که نیاز دارید را در نرم افزار مدیریت زمان وان نوت ایجاد کنید

۶- نرم افزار مدیریت زمان کوالیتی تایم QualityTime

آیا می دانید چقدر از وقت خودتان را صرف شبکه های اجتماعی و برنامه ها و اپلیکیشن های مختلفی که در فضای مجازی وجود دارد می کنید؟! یکی از نرم افزارهایی که این اطلاعات را در اختیار ما قرار می دهد و در مدیریت درست زمان به ما کمک می کند، نرم افزار مدیریت تایم کوالیتی تایم است. کوالیتی تایم یک نرم افزار عالی برای گوشی ها یا تبلت های اندرویدی است که به شما گزارش می دهد که روزانه چندبار گوشی خود را باز و بسته کرده اید یا از کدام نرم افزار بیشتر استفاده کرده اید و خیلی اطلاعات دیگر به شما می دهد! توصیه می کنم حتما این نرم افزار را بر روی گوشی های خود نصب کنید و چند روز از آن استفاده کنید تا از نتایج باورنکردنی آن شگفت زده شوید.

 

ابزار ساده تری نیز برای مدیریت کردن زمان وجود دارد

شاید شما نیز در اطراف خود مدیران بزرگی را دیده باشید که با وجود داشتن نرم افزارهای مدیریت تایم ، یک دفترچه یا سررسید برای نوشتن برنامه های روزانه و هفتگی خود دارند. بله کاملا درست حدس زدید! شما نیز می توانید با کمک یک دفترچه یادداشت یا سررسید کوچکی که همیشه همراهتان است کارهایتان را مدیریت کنید. کارهای روزانه و هفتگی خود را در دفترچه تان بنویسید و با کمک آلارم گوشی موبایلتان مدیریت بهتری داشته باشید، شما میتوانید یادآوریهایی را در گوشی موبایل خود تنظیم کنید تا در زمان های موردنظرتان کارهایتان را به شما یادآوری کند.

  • سارا صدر
  • ۰
  • ۰

چرا داشتن یک پلتفورم برای درمان قطعی اضطراب تا این حد موضوع حائز اهمیت و قابل بحثی است؟ چه چیزی میشود که فرد احساس میکند دیگر ادامه ی زندگی با این میزان استرس و اضطراب برایش ممکن نیست و برای درمان درد خود به هر دری میزند. کمااینکه با در بسته مواجه شود. تاکنون از دیگران شنیده اید که شما بیش از حد لزوم استرس میگیرید و تقریبا در هر موقعیتی مضطرب میشوید تا جایی که از پس مدیریت شرایط بر نمی آیید و استرس بیش از حدتان مانع حرکتتان میشود. تا حالا تصمیم گرفتید که برای درمان قطعی اضطراب خود کاری کرده و قدمی بردارید؟ اصلا چه میشود که انسان به فکر راهکاری برای درمان قطعی اضطراب و استرس می افتد؟ در این مقاله با ما همراه باشید تا به بررسی دقیق استرس و راهکارهای درمان قطعی اضطراب بپردازیم.

استرس چیست؟

زمانی که شرایط بیرونی فرد به گونه ای رقم میخورد که وی در هر لحظه امکان از دست دادن شخص یا چیزی و خراب شدن موقعیتی و یا مواردی نظیر این را دارد واکنش هایی از خود نشان میدهد که از آن تحت عنوان استرس یاد میشود؟ اما چه وقت باید به فکر درمان قطعی اضطراب باشیم؟ باید بدانید که اضطراب به خودی خود چیز بدی نیست بلکه یک واکنش به موقع از سیستم ایمنی بدن است تا فشارهای بیش از حد را از فرد دور کند. اما زمانی یک انسان به فکر درمان قطعی اضطراب خود می افتد که این استرس راه را برای او سد کند و آنقدر هر روز و هر روز تکرار شود که زندگی را به قول معروف زهر مارش کند. پس در این زمان است که فرد به فکر درمان قطعی اضطراب خود می افتد.

روش های درمان قطعی اضطراب و استرس

برای درمان قطعی اضطراب روش های زیادی وجود دارد که در ادامه به بررسی و تحلیل هر یک میپردازیم و خواهیم آموخت که چگونه بات بکار گیری هر کدام میتوان به استرس وسواسی بدن چیره شد.

1- روش اول درمان قطعی اضطراب یوگا

2- روش دوم مدیتیشن

3- روش سوم درمان قطعی اضطراب خود هیپنوتیزم

4- روش چهارم تقویت سیستم ایمنی بدن

5- روش پنجم تغذیه مناسب

6- روش ششم درمان قطعی اضطراب مراجعه به یک روان درمانگر

 

  • سارا صدر
  • ۰
  • ۰

عزت نفس زنان

چگونه عزت نفس زنان بر روی ارتباطات آنها تاثیر مستقیم دارد ؟

 

عزت نفس پایین خانم ها و اهمیت آن در یک رابطه عاطفی – احساسی

این مقاله به موضوع “کیفیت عزت نفس زنان ” و تاثیر آن بر “کیفیت یک رابطه”، مخصوصا ارتباط اولیه آشنایی دختر خانم ها و آقا پسرها می پردازد.

زمانی که پرسش های دوستان در رابطه با مشکلات ارتباطی و رفتاری با جنس مخالف و مخصوصا شکست های پی در پی عشقی و شکست های عاطفی را  بررسی می کردم، متوجه موضع عجیبی شدم و آنهم مقوله ی عزت نفس زنان بود.

بیش از ۷۵% سوالات دوستان مستقیم و یا غیر مستقیم مربوط با مشکل و آسیب ناشی از یک رابطه عاطفی و احساسی اخیر آن ها می باشد.

آمار واقعا برای من اعجاب آور بود و بیدرنگ به دنبال ریشه یابی موضوع و ارایه راه کار گشتم. که به موضع عزت نفس زنان و کیفیت عزت نفس زنان و دختران رسیدم چرا که به خوبی دیدم خجولی در بانوان تا چه اندازه مانع از پیشرفت و بالندگی آنها شد.

شرح حال همه این دوستان یکسان بود. همه آنها می گفتند که من در رابطه ای بودم و الان که رابطه قطع شده حالم خیلی بد است و احساس می کنم بدون آن فرد زندگیم به بن بست و نابودی رسیده است.

در این مقاله برخلاف دوستان که همیشه فرد مقابل را مقصر می دانند، نگاه و توجه ام به شمایی هست که احتمالا با همین مشکل در اینترنت سرچ کردید و به این سایت رسیدید.

 

من به دنبال این هستم که با افزایش عزت نفس زنان را قدرتمندتر و آگاه تر آماده رابطه بعدی کنم، تا در آینده آسیب کمتری ببینید.

دوستان علت همه این مشکلات این هست که شما به احتمال خیلی زیادی در یک رابطه نابرابر از لحاظ سطح عزت نفس زنان وارد شده اید.

عزت نفس پایین، یا عزت نفس ضعیف شده شما را از ساختن روابط و شغل سالم بازمی ­دارد و همچنین باعث اختلال روانی و وابستگی شدید به فرد مقابل می گرداند.

از آنجایی که مطالعه کنندگان این مقاله می توانند کسانی غیر از زوجین و دختران و پسران باشند و کلا افرادی باشند که به دنبال تکنیک هایی برای ایجاد و حفظ یک رابطه برابر و سالم باشند؛ که اگر روزی این ارتباط قطع شد کمترین آسیب ناشی از فقدان فرد یا افراد مقابل و احساس وابستگی به فرد یا افراد مقابل را متحمل شوند.

لذا مقاله نگاه کلی تری به خود گرفت و موضوع و اهمیت عزت نفس زنان را در هر رابطه ای مورد تحلیلی قرار داده و راهکارهای عملی برای افزایش عزت نفس زنان به افراد ارایه می کند.

  • سارا صدر
  • ۰
  • ۰

رژیم لاغری

آیا چاقی برای شما هزاران مشکل و بیماری جدید بوجود آورده است و شما دنبال بهترین رژیم لاغری میگردید

آیا هیکل خود را دوست ندارید و دوست داشتید کمی لاغرتر و یا چاق تر بودید؟

آیا از رژیم لاغری گرفتن عاجز شده اید؟

آیا سال هاست که تحت نظر متخصص تغذیه هستید ولی از تغییرات راضی نیستید؟

آیا می خواهید چاق شوید و از لاغری مفرط رنج می برید؟

آیا از انچه در آینه می بینید بیزار شده اید و میخواهید یک رژیم لاغری درست و حسابی داشته باشید؟

آیا حال و حوصله ورزش ندارید؟

آیا در رژیم لاغری هایی غذایی مختلف قبلی تجربه خوبی ندارید؟

آیا به فکر جراحی های خطرناک و برداشتن معده و کوتاه کردن روده افتاده اید؟

آیا شما کسی هستید که همیشه گول تبلیغات ماهواره ای برای رژیم لاغری را می خورید؟

آیا شما هم هزاران نوع قرص و ژل و کمربند و شربت و دمنوش و کرم لاغری و چاقی می خرید؟

دوستانی که به دنبال رژیم لاغری هستید خبر خوبی برایتان دارم!

اگر شما حتی یک مورد از موارد بالا برایتان به یک چالش روزانه بدل شده است و دربدر به دنبال یک رژیم لاغری خوب میگردید، باید کتاب اصول تغذیه ی محمود جولایی را بخوانید.

اما می دانم تعجب می کنید که چرا من از فضای روانشناسی وارد حوزه تغذیه و رژیم های غذایی شده ام؟ آماده باشید تا داستان شکل گیری یک کتاب خوب را از زبان پدیدآورنده آن برایتان تعریف کنم!

داستان جالب شکل گیری کتاب تغذیه و رژیم لاغری برای همه

… همانطور که می دانید محمود جولایی “کاپیتان کشتی های اقیانوس پیما” بوده است.

او هر ساله بطور مرتب چکاپ پزشکی بسیار دقیقی داشت. در یکی از این معاینات مثل همیشه نتایج آزمایشات را برای تکمیل پرونده به دکتر معتمد شرکت داده و ایستاد که او زود امضاء کند و وی بر سرکارش برود. جولایی میگوید دکتر همیشه برگه ی آزمایشم را نگاه می کرد و حالی می پرسید و کار تمام بود. ناگهان دیدم در برگه من متمرکز شد و تک تک موارد را با انگشت مرور کرد. گفتم چیه دکتر، مشکلی هست؟
با مکثی گفت بشین کاپیتان تا برات بگم! خوب نیست باید به فکر رژیم لاغری باشید

گفتم چی خوب نیست؟گفت: آقای کاپیتان خوش تیپ این خوب نیست که در این سن شما قند، کلسترول، اوره، چربی و تری گلیسیرید داشته باشید…

این گفته های ایشان مانند چکش سنگینی بر سر من فرود آمد و مرا روی صندلی نشاند. با نگرانی، جوری که انگار جواب را میدانی ولی میپرسی تا اطمینان حاصل کنی، پرسیدم: مگر داشتن اینها چه اشکالی دارد؟ سرش را بالا گرفت و با پوزخندی در چشمان من گفت: کاپیتان روسی که ماه پیش تنها در اتاقش سکته کرد و مُرد یادت هست؟  او هم تمام این بیماری ها را داشت و هیچ فکری برای رژیم لاغری خود نکرده بود.

دیگر هیچی یادم نبود. تنم سرد و کرخت شده بود. از جایم بلند شدم و بدون خداحافظی از مطب دکتر خارج شدم و بعد از ساختمان شرکت در برج آسمان خارج شدم. حتی از آسانسور استفاده نکردم و تمام مسیر راه پله را بسرعت پایین آمدم. انگار باید خیلی زود از یک واقعیت تلخ دور می شدم. اتومبیلم را فراموش کردم بردارم. خودم را می دیدم که در دفتر کار کاپیتان در یک کشتی خیلی بزرگ افتاده ام و هیچ کس از وجودم خبر ندارد… انقدر درگیری ذهنی داشتم که از میدان فرمانیه تا میدان نوبنیاد پیاده رفتم. دور میدان داشتم از خیابانی عبور می کردم که یادم هست، یک پیکان مشکی جلویم پیچید و گفت: داداش کجا؟ در خدمتیم؟

و من پاسخ دادم : کلسترول!

و او گفت: می دانم کجاست، بیا بالا!

… ساعتها در خیابان بودم. راننده حرف می زد و من در پس افکار خود داشتم مراسم تدفینم را برنامه ریزی می کردم که آبرومندانه انجام شود! ناگهان راننده با لهجه قزوینی پرسید: آقای مهندس حدودا نمی دانی این کلسترول کدام منطقه است؟ بخودم آمدم و گفتم برو انقلاب؛ روبروی دانشگاه به همه کتابفروشی ها سر زدم و هرچه کتاب در مورد تغذیه و فاکتورهای آزمایشی، موجود داشتند را خریدم. 18 جلد کتاب تخصصی که من هیچی از آنها نمی فهمیدم. شب را تا صبح با کتاب های غریبم خوابیدم. فردا صبح به کتابخانه دانشگاه تهران رفتم و به دنبال منابع بیشتر گشتم. هفته بعد به دریا رفتم و در طول شش ماه 38 جلد کتاب خواندم. با یک مشکل بزرگ مواجه شدم. کتاب های داخلی تقریبا همه ترجمه بود و ترجمه ها خود به ترجمه  نیازداشت. بسیاری از اصطلاحات را نمی فهمیدم. فرق LDL , HDL را نمی فهمیدم. کتاب ها برایم خیلی سنگین بود. کتاب های ساده تری از خارج تهیه کردم و باز خواندم و تازه موتور علاقه و اشتیاق دانستن در من روشن شد. به هر کشوری می رسیدم به کتابفروشی ها سر می زدم و کتاب های مربوطه جدیدی را می خریدم. این شش ماه اندازه 6 سال دوره ارشد تغذیه مطلب خواندم و باز خواندم.

به ایران بازگشتم و بلافاصله به متخصص تغذیه مراجعه کردم و وقت گرفتم و گفتم می خواهم فقط پرسش هایم را بپرسم. تعجب کرد و با هم شروع کردیم به هم آموختن و یا از هم آموختن.

 مدت دو ماه تمام آخر وقت های ایشان را من پر می کردم. با هم دوست شدیم. روزی از من خواست، در کلینیک یکی از دوستانش شروع به کار کنم و مشاوره بدهم. گفتم شاید دارد مرا از سرش وا می کند و نپذیرفتم و دوباره و سه باره و چهار باره کتاب های جدیدتر و تخصصی تری خریدم و به دریا رفتم. تمام زندگی و فکر من شده بود تغذیه. همیشه و همه جا اطلاعات می دادم و برای مردم جنس اطلاعات من جالب، جدید و جذاب بود. شاید چون کمی نگرش و تحلیل روانشناسی در آن آمیخته بود و یا شاید چون من از جنس مصرف کننده گان آن اطلاعات بودم.

 یادم هست در یک سفر ۴۲ جلد کتاب با خود بردم. بعضی کتاب ها، کتاب های دانشگاهی مقطع ارشد و دکترای تغذیه بود و در شش ماه خواندم. روزی نیز با سایت های معتبر دنیا آشنا شدم و اطلاعات به روزتری را در آنجا یافتم و تشنه تر شدم. بالاخره کتاب ها را کنار گذاشتم و شبانه روز در میان سایت های مختلف و معروف جهان به دنبال پرسش های خودم بودم….. و این پروسه سه سال دیگر طول کشید.

در این سه سال چند ماه به اصرار دکتر عزیزم به کلینیک تغذیه دوست شفیقشان مراجعه کردم و بعد از همان مصاحبه اول پشت میز مشاوره نشستم تا کمی دانسته هایم را انفاق کنم.
عجیب بود مردم از زن و مرد میخکوب بحث های من می شدند و برخی مراجعین واقعا فقط برای شنیدن می آمدند. به تدریج من روشی خاص را پیش گرفتم. همانجا بود که تکنیک “روانشناسی کاهش وزن” به ذهنم خطور کرد.

  • سارا صدر
  • ۰
  • ۰

رژیم لاغری

آیا چاقی برای شما هزاران مشکل و بیماری جدید بوجود آورده است و شما دنبال بهترین رژیم لاغری میگردید

آیا هیکل خود را دوست ندارید و دوست داشتید کمی لاغرتر و یا چاق تر بودید؟

آیا از رژیم لاغری گرفتن عاجز شده اید؟

آیا سال هاست که تحت نظر متخصص تغذیه هستید ولی از تغییرات راضی نیستید؟

آیا می خواهید چاق شوید و از لاغری مفرط رنج می برید؟

آیا از انچه در آینه می بینید بیزار شده اید و میخواهید یک رژیم لاغری درست و حسابی داشته باشید؟

آیا حال و حوصله ورزش ندارید؟

آیا در رژیم لاغری هایی غذایی مختلف قبلی تجربه خوبی ندارید؟

آیا به فکر جراحی های خطرناک و برداشتن معده و کوتاه کردن روده افتاده اید؟

آیا شما کسی هستید که همیشه گول تبلیغات ماهواره ای برای رژیم لاغری را می خورید؟

آیا شما هم هزاران نوع قرص و ژل و کمربند و شربت و دمنوش و کرم لاغری و چاقی می خرید؟

دوستانی که به دنبال رژیم لاغری هستید خبر خوبی برایتان دارم!

اگر شما حتی یک مورد از موارد بالا برایتان به یک چالش روزانه بدل شده است و دربدر به دنبال یک رژیم لاغری خوب میگردید، باید کتاب اصول تغذیه ی محمود جولایی را بخوانید.

اما می دانم تعجب می کنید که چرا من از فضای روانشناسی وارد حوزه تغذیه و رژیم های غذایی شده ام؟ آماده باشید تا داستان شکل گیری یک کتاب خوب را از زبان پدیدآورنده آن برایتان تعریف کنم!

داستان جالب شکل گیری کتاب تغذیه و رژیم لاغری برای همه

… همانطور که می دانید محمود جولایی “کاپیتان کشتی های اقیانوس پیما” بوده است.

او هر ساله بطور مرتب چکاپ پزشکی بسیار دقیقی داشت. در یکی از این معاینات مثل همیشه نتایج آزمایشات را برای تکمیل پرونده به دکتر معتمد شرکت داده و ایستاد که او زود امضاء کند و وی بر سرکارش برود. جولایی میگوید دکتر همیشه برگه ی آزمایشم را نگاه می کرد و حالی می پرسید و کار تمام بود. ناگهان دیدم در برگه من متمرکز شد و تک تک موارد را با انگشت مرور کرد. گفتم چیه دکتر، مشکلی هست؟
با مکثی گفت بشین کاپیتان تا برات بگم! خوب نیست باید به فکر رژیم لاغری باشید

گفتم چی خوب نیست؟گفت: آقای کاپیتان خوش تیپ این خوب نیست که در این سن شما قند، کلسترول، اوره، چربی و تری گلیسیرید داشته باشید…

این گفته های ایشان مانند چکش سنگینی بر سر من فرود آمد و مرا روی صندلی نشاند. با نگرانی، جوری که انگار جواب را میدانی ولی میپرسی تا اطمینان حاصل کنی، پرسیدم: مگر داشتن اینها چه اشکالی دارد؟ سرش را بالا گرفت و با پوزخندی در چشمان من گفت: کاپیتان روسی که ماه پیش تنها در اتاقش سکته کرد و مُرد یادت هست؟  او هم تمام این بیماری ها را داشت و هیچ فکری برای رژیم لاغری خود نکرده بود.

دیگر هیچی یادم نبود. تنم سرد و کرخت شده بود. از جایم بلند شدم و بدون خداحافظی از مطب دکتر خارج شدم و بعد از ساختمان شرکت در برج آسمان خارج شدم. حتی از آسانسور استفاده نکردم و تمام مسیر راه پله را بسرعت پایین آمدم. انگار باید خیلی زود از یک واقعیت تلخ دور می شدم. اتومبیلم را فراموش کردم بردارم. خودم را می دیدم که در دفتر کار کاپیتان در یک کشتی خیلی بزرگ افتاده ام و هیچ کس از وجودم خبر ندارد… انقدر درگیری ذهنی داشتم که از میدان فرمانیه تا میدان نوبنیاد پیاده رفتم. دور میدان داشتم از خیابانی عبور می کردم که یادم هست، یک پیکان مشکی جلویم پیچید و گفت: داداش کجا؟ در خدمتیم؟

و من پاسخ دادم : کلسترول!

و او گفت: می دانم کجاست، بیا بالا!

… ساعتها در خیابان بودم. راننده حرف می زد و من در پس افکار خود داشتم مراسم تدفینم را برنامه ریزی می کردم که آبرومندانه انجام شود! ناگهان راننده با لهجه قزوینی پرسید: آقای مهندس حدودا نمی دانی این کلسترول کدام منطقه است؟ بخودم آمدم و گفتم برو انقلاب؛ روبروی دانشگاه به همه کتابفروشی ها سر زدم و هرچه کتاب در مورد تغذیه و فاکتورهای آزمایشی، موجود داشتند را خریدم. 18 جلد کتاب تخصصی که من هیچی از آنها نمی فهمیدم. شب را تا صبح با کتاب های غریبم خوابیدم. فردا صبح به کتابخانه دانشگاه تهران رفتم و به دنبال منابع بیشتر گشتم. هفته بعد به دریا رفتم و در طول شش ماه 38 جلد کتاب خواندم. با یک مشکل بزرگ مواجه شدم. کتاب های داخلی تقریبا همه ترجمه بود و ترجمه ها خود به ترجمه  نیازداشت. بسیاری از اصطلاحات را نمی فهمیدم. فرق LDL , HDL را نمی فهمیدم. کتاب ها برایم خیلی سنگین بود. کتاب های ساده تری از خارج تهیه کردم و باز خواندم و تازه موتور علاقه و اشتیاق دانستن در من روشن شد. به هر کشوری می رسیدم به کتابفروشی ها سر می زدم و کتاب های مربوطه جدیدی را می خریدم. این شش ماه اندازه 6 سال دوره ارشد تغذیه مطلب خواندم و باز خواندم.

به ایران بازگشتم و بلافاصله به متخصص تغذیه مراجعه کردم و وقت گرفتم و گفتم می خواهم فقط پرسش هایم را بپرسم. تعجب کرد و با هم شروع کردیم به هم آموختن و یا از هم آموختن.

 مدت دو ماه تمام آخر وقت های ایشان را من پر می کردم. با هم دوست شدیم. روزی از من خواست، در کلینیک یکی از دوستانش شروع به کار کنم و مشاوره بدهم. گفتم شاید دارد مرا از سرش وا می کند و نپذیرفتم و دوباره و سه باره و چهار باره کتاب های جدیدتر و تخصصی تری خریدم و به دریا رفتم. تمام زندگی و فکر من شده بود تغذیه. همیشه و همه جا اطلاعات می دادم و برای مردم جنس اطلاعات من جالب، جدید و جذاب بود. شاید چون کمی نگرش و تحلیل روانشناسی در آن آمیخته بود و یا شاید چون من از جنس مصرف کننده گان آن اطلاعات بودم.

 یادم هست در یک سفر ۴۲ جلد کتاب با خود بردم. بعضی کتاب ها، کتاب های دانشگاهی مقطع ارشد و دکترای تغذیه بود و در شش ماه خواندم. روزی نیز با سایت های معتبر دنیا آشنا شدم و اطلاعات به روزتری را در آنجا یافتم و تشنه تر شدم. بالاخره کتاب ها را کنار گذاشتم و شبانه روز در میان سایت های مختلف و معروف جهان به دنبال پرسش های خودم بودم….. و این پروسه سه سال دیگر طول کشید.

در این سه سال چند ماه به اصرار دکتر عزیزم به کلینیک تغذیه دوست شفیقشان مراجعه کردم و بعد از همان مصاحبه اول پشت میز مشاوره نشستم تا کمی دانسته هایم را انفاق کنم.
عجیب بود مردم از زن و مرد میخکوب بحث های من می شدند و برخی مراجعین واقعا فقط برای شنیدن می آمدند. به تدریج من روشی خاص را پیش گرفتم. همانجا بود که تکنیک “روانشناسی کاهش وزن” به ذهنم خطور کرد.

  • سارا صدر
  • ۰
  • ۰

تقویت اعتماد به نفس ( راز اعتماد به نفس )

 

تقویت اعتماد به نفس و اصولا بهبود کیفیت اعتماد به نفس، موضوع بسیار بسیار مهمی است که در روانشناسی فردی و ارتقا مهارت های مرتبط با موفقیت فردی جایگاه اول را پیدا کرده است. آیا میدانستید تقویت اعتماد به نفس منجر به استفاده بهینه تر شما از قانون جذب میشود؟

 

تقویت اعتماد به نفس یعنی ایجاد ویژگی هایی در شیوه تفکر و عملکرد، به گونه ای که فرد از عهده کارها به خوبی برآید و در شغل و ارتباطات خود نقش موثرتر و کارایی بهتری نسبت به سابق داشته باشد.

 

یعنی کیفیت کارایی ذهنی و عملی او در مواجه با کارها افزایش پیدا کند. سایت راز موفقیت در جهت تقویت و تقویت اعتماد به نفس افراد مقالات بسیاری ارایه کرده و در این مقاله قصد داریم با ۴ گام سریع شما را به اعتماد به نفس سالم برسانیم.

 

اعتماد به نفس ناشی از عملکرد گذشته شماست . امروز اولین روز از باقی عمر شماست پس عملکرد خود را از همین امروز تغییر دهید و اعتماد به نفس خود را تقویت کنید. چراکه کاهش اعمتاد به نفس و عزت نفس مشکلات فراوانی از جمله انواع تله های شخصیتی و طرحواره ها را برای شما به ارمغان می آورد.

کسی که قبلا بودید را فراموش کنید ، با تقویت اعتماد به نفس شما فرد جدیدی خواهید شد.

باورهای شما، سطح تخیل، میزان ایمان شما به آینده ای درخشان و… همگی به میزان اعتماد به نفس شما بستگی دارد.

با تقویت اعتماد به نفس ، توانایی یادگیری شما نیز بیشتر و بهتر میشود.

تقویت اعتماد به نفس با کاهش هرج و مرج های عاطفی شما همراه خواهد بود.

با تقویت اعتماد به نفس ، گذشته و فکر کردن به آن دیگر شما را ناراحت نمیکند؛ حتی اگر سطح کنونی اعتماد به نفس شما با اتفاقات گذشته و شرایط اخیر گره خورده باشد.

تقویت اعتماد به نفس باعث میشود تمایل شما به تغییر در جهت آنچه میخواهید باشید بیشتر شود.

با افزایش اعتماد به نفس شما آنگونه که قبلا بودید شناخته نمیشوید، بلکه دیگران شما را همانگونه که خود میخواهید میبینند.

با ما در ادامه مقاله همراه باشید تا ۴ قدم به زنگی رویایی خود نزدیکتر شوید.

 

اعتماد به نفس - اعتماد به نفس بالا

 

علائم کمبود اعتماد به نفس

 

اگر بخواهیم در علائم کمبود اعتماد به نفس در افراد دقیق شویم، در واقع نشانه های زیادی را باید در نظر بگیریم. از سری فاکتور های که در بررسی علائم کمبود اعتماد به نفس باید بررسی شوند، میتوان به، زبان بدن، کلام و رفتار های فرد اشاره کرد. در اصل ما باید بر این موارد روی هر فرد دقیق شویم تا علائم کمبود اعتماد به نفس را در آن فرد، کشف کنیم.

 

ویژگی های رفتاری افراد با اعتماد به نفس پایین

 

از سری علائم کمبود اعتماد به نفس که در رفتار افراد هویداست عبارتند از: مطیع، تابع، تسلیم، سلطه پذیر، کناره گیر، سربه زیر، بامحبت، بی پناه، دستپاچه، دودل، بدبین، خودمقصر، مردد، بدبین، هراسان، نامطمئن

رفتارهای کلامی افراد با اعتماد به نفس پایین

آن دسته از علائم کمبود اعتماد به نفس که از کلامات افراد می توان به آنها پی برد عباراتی هستند از جمله: تعجب میکنم، شاید، فکر میکنم، احتمالا، ببخشید، حدس میزنم، نمیتوانم، از اینکه زحمتتان می دهم متاسفم، نمیدانم چه بر سرم آمد

رفتارهای بدنی افراد با اعتماد به نفس پایین

علائم کمبود اعتماد به نفس که خود را در زبان بدن افراد نشان می دهند: دستها را به هم مالیدن، حرکات ناآرام، پاها را روی هم انداختن، وول خوردن، چشمان پایین افتاده، قامت خمیده و قوزدار، صدای یکنواخت و بی حالت، صحبت کردن ملایم، غرولند کردن، خاموش شدن

رفتارهای هیجانی افراد با اعتماد به نفس پایین

علائم کمبود اعتماد به نفس که از هیجانات فرد مشخص می شوند عبارتند از: ترس، تشویش، اضطراب، افسردگی، احساس گناه، آزار و اذیت کردن، رفتار کنایه آمیز، تنبلی، گیجی

 

ورزش هایی برای تقویت اعتماد به نفس

 

ورزش کردن معمولا یکی از تکنیک های تقویت اعتماد به نفس است که تاثیر بسازیی دارد. ورزش میتواند اعتماد به نفس شما را بالا ببرد، چرا که تناسب اندام و سلامت معمولا میتواند احساس خوبی را در فرد ایجاد کند. دوست ورزشکاری داشتم که میگفت اوایل بعد از صدبار بارفیکس از دستانم خون می آمد و من ورزش را متوقف نمیکردم چرا که مطمئن بودم این یک نشانه است که من فردی قوی هستم و از پس هر چالشی در زندگی ام بر می آیم. ورزش های زیادی هستند که با انجام آنها میتوانید به تقویت اعتماد به نفس خود بپردازید. کافیست علایق خود را در این زمینه دنبال کنید و از ورزشی که میکنید لذت ببرید.

  • سارا صدر
  • ۰
  • ۰

عزت نفس

تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس چیست؟

 

عزت نفس چیست - افزایش عزت نفس

 

بسیاری افراد و حتی متخصصین را دیده ام که مفهوم اعتماد به نفس را به جای عزت نفس درک کرده اند و اصولا عزت نفس در ایران زیاد شناخته شده نیست. و افراد کاری برای بهبود حرمت نفس خود انجام نمی دهند. هرچند ما در تئوری برای عزت نفس و اعتماد بنفس تعاریف کاملاً متفاوتی داریم ولی واقعیت آن است که در روانشناسی بالینی تفاوت و مرز کاملا مشخص و دقیقی بین این دو وجود ندارد. دلیل اصلی آن هم به خاطر این بوده که عزت نفس و اعتماد بنفس آن‌چنان در هم تنیده و لابه‌لای هم هستند که مثل یک قاشق مخلوط نمک و شکر، هرچند دو عنصر کاملاً متفاوت و مشخصی هستند. فراموش نکنید که جدا کردن اعتماد به نفس و عزت نفس از هم هنگام کار بر روی روان و کارکرد ذهن بسیار سخت می‌نماید.بطور خلاصه کمبود اعتماد به نفس میوه و نتیجه عزت نفس پایین است. پس اگر عزت نفس پایینی دارید به احتمال زیاد در آینده ای نه چندان دور با مشکلاتی اعم از کم رویی و خجولی نیز روبرو می شوید.

 

اعتماد به نفس چیست ؟

 

جالب اینجاست که کسانی که صفحه Self-Confidence‌ در ویکی‌پدیا را هم تنظیم کرده‌اند، نهایتاً به درک درستی از این مفهوم به‌ظاهر ساده نرسیده‌اند و کمابیش آن را با عزت نفس (Self-Esteem) اشتباه گرفته‌اند. که حتماً در آینده در این مورد کمکی به این سایت خوب خواهم رساند.

 

تفاوت عزت نفس و خودپنداری

 

در اکثر موارد این دو مفهوم به جای هم به کاربرده میشوند و در اصطلاحات عامیانه یک مفهوم در نظر گرفته میشوند در حالی که ذاتا باهم تفاوت دارند. خودپنداری مجموعه‌ای از عقاید فرد درباره خودش است. یعنی همان توصیفی که از خود دارد. مثلا اگر عنوان کنید چشمانتان آبی است و رنگ پوستتان گندمی است(اگر واقعا چنین باشد) این خودپنداری است. اصلی ترین وجه تمایز خودپنداری و عزت نفس در این است که در خودپنداری قضاوتی صورت نمیگیرد. مثلا اگر بگویید چشم من آبی است این خودپنداری است اما اگر مبنای قضاوتی پیدا کنید و بگویید چشم آبی بسیار جذاب است این عزت نفس است.

 

تفاوت عزت نفس و خودشیفتگی

 

عزت نفس نوعی ارزیابی ذهنی از خودمان است. اگر درست ارزیابی کنیم سلامت روانمان را به همراه دارد و اگر اشتباه کنیم، اختلال های شخصیتی را برای ما به همراه دارد. یکی از این اختلالات شخصیتی خوشیفته یا نارسیستیک است. افراد با شخصیت خودشیفته، در مورد خود بزرگنمایی و اغراق میکنند و خود را از آنچه واقعا هستند بزرگتر و توانمند تر معرفی میکنند. افراد خودشیفته برای احساس رضایت از زندگی نیازمند تعریف و تمجید دیگران هستند و اگر چنین نشود کلافه و عصبی میشوند. همچنین سطح احساس همدردی این افراد با دیگران بسیار پایین است.

 

عزت نفس خصیصه ای و موقعیتی

 

عزت‌نفس خصیصه‌ای: یک عزت نفس بنیادی و پایه است که عموما ریشه در تجارب کودکی فرد دارد. یعنی افرادی که عزت نفس خصیصه ای آنها پایین است، در بیشتر جنبه های زندگی خود احسای بد بودن میکنند. و این احساس نقص و اشکال داشتن در تاروپود فرد تنیده شده است.

 

عزت‌نفس موقعیتی: این نو عزت نفس کاملا وابسته به موقعیت است. مثلاً فرد به‌عنوان یک کارفرما یا یک فرد شاغل خود را مثبت ارزیابی میکند اما در مورد روابط عاطفی اش احساس نقص میکند.

 

عوامل اثرگذار بر روی عزت نفس

 

عوامل زیادی از جمله ویژگی های ذاتی افراد، شرایط خانوادگی، محیطی و … بر کاهش و یا افزایش عزت نفس افراد تاثیرگذار هستند. اما از اصلی ترین آیتم های شکل دهنده عزت نفس افراد شیوه فرزندپروری والدین او است. اگر والدین به هر دلیلی حتی از روی ناآگاهی رفتار صحیحی با کودک نداشته باشند و یا فرزند خود را تحقیر کنند، عزت نفس کودکشان تخریب شده و او اصطلاحا به طرحواره نقص و شرم دچار میشود. معمولا والدینی دچار این اشتباه تربیتی میشوند که خود عزت نفس پایینی داشته باشند. این مورد از ابتدای کودکی آغاز و معمولا تا پایان جوانی تاثیراتش همراه فرد باقی میماند و در بزرگسالی خود را به شکل احتلالات روانی نشان میدهد. طبق آخرین یافته‌های دانشمندان عزت نفس با کارکردهای مغز انسان نیز در ارتباط است.

  • سارا صدر
  • ۰
  • ۰

دین بیل گیتس

خودکشی پسر بیل گیتس

آیا داستان خودکشی پسر بیل گیتس حقیقت دارد و یا شایع ای بیش نیست؟ بیل گیتس تنها یک پسر به نام روری جون گیتس دارد که در سیاتل ، واشنگتن متولد شد. او دومین فرزند پدر و مادرش است. او دو خواهر دارد. خواهر بزرگترش به نام جنیفر کاترین گیتس و خواهر کوچکتر به نام فیبی ادل گیتس. پس از اتمام تحصیلات دبیرستان ، در دانشگاه دوک تحصیل کرد و در آنجا مدرک خود را در رشته علوم کامپیوتر و اقتصاد گرفت. سپس به مدرسه تجارت Fuqua پیوست و در آنجا مدرک MBA خود را به پایان رساند. و اکنون در غید حیات است و داستان خودکشی وی شایع ای بیش نیست

دین بیل گیتس

بیل گیتس متولد ۱۹۵۵ در سیاتل ، واشنگتن ، در خانواده ای مسیحی بزرگ شد. او با حضور در یک کلیسای خاص بزرگ شده است، که اکنون شکل منقرض شده از پروتستانتیسم است. اما به نظر می رسد بیل ایمان خود را در بزرگسالی حفظ نکرد. در سال ۱۹۹۵ در سن ۴۰ سالگی ، گیتس با دیوید فراست در مورد موضوع دین مصاحبه کرد و به آن گفت:”من کسی نیستم که به طور منظم به کلیسا می روم. عناصر خاص مسیحیت چیزی نیست که من به آن اعتقاد زیادی دارم. از نظر انجام کارها ، من یک رویکرد نسبتاً علمی برای علت وقوع و چگونگی وقوع اتفاقات دارم. من نمی دانم خدا هست یا نه. “

در سال ۲۰۱۴ ، جف گودل از رولز استونز از بیل پرسید که آیا کارهای خیریه او نظرات وی را در مورد دین تغییر داده است؟ بیل پاسخ داد:”من فکر می کنم سیستم های اخلاقی دین فوق العاده مهم هستند. ما فرزندان خود را به شیوه ای مذهبی تربیت کرده ایم. آنها به کلیسای کاتولیک رفته اند که ملیندا به آن می رود و من در آن شرکت می کنم. اکنون علم بخشی از قلمرویی را که دین پر می کرد ، پر کرده است »

بنابراین می توان نتیجه گرفت که گیتس رویکردی انعطاف پذیر نسبت به دین دارد. او خود را مسیحی طبقه بندی می کند و معتقد است که اعتقاد به خدا منطقی است. اگرچه او موافق این است که دین دارای فضیلت است ، اما ترجیح می دهد به حقایق مطلق تکیه کند و علم اولین نقطه تماس او است.

درآمد بیل گیتس در ثانیه

در هر ثانیه ای که با یک پلک برهم زدن میگذرد، ۲۵۰ دلار به درآمد بیل گیتس افزوده می‌شود؛ فکرش را بکنید این رقم برای یک فرد عادی حتی غیر قابل تصور است. به عبارت دیگر درآمد او در هر دقیقه ۱۵ هزار دلار و روزانه ۲۰ میلیون دلار است. اگر بیل گیتس را به تنهایی به یک کشور مستقل تشبیه کنیم او سی‌وهفتمین کشور ثروتمند جهان است. با این همه، او کسی است که کسر بزرگی از این درآمد شگفت‌انگیز را صرف بهبود وضعیت محرومان و زندگی شرافتمندانه‌تر در این کره خاکی می‌کند و همواره به فکر تهی دستان و فقرا است.

  • سارا صدر
  • ۰
  • ۰

اگر بخواهیم به بررسی درستی و نادرستی قانون جذب بپردازیم پیش از هرچیزی باید به تحلیل و بررسی تئوری قانون جذب و ارتعاش بپردازیم.

لذا قبل از هر قضاوت و تصمیمی در مورد پذیرش و یا رد قانون ارتعاش و حتی استفاده از این قانون در مواردی نظیر قانون جذب ثروت و … به برسی ساختار ذهن انسان منطبق با تئوری قانون جذب میپردازیم.

طبق نظریه قانون جذب خداوند ذهن انسان را از سلول های نورانی آفریده است. آفرینش این سلول ها به گونه ای است که در همه حال در حال تولید انرژی و ارتعاش است و این فرآیند تنها در زمان خواب متوقف می شود.

افکاری که در طول روز از ذهنتان میگذرد همان ارتعاش های هستند که سلول های نورانی مغزتان تولید کرده اند.

حال این ارتعاشات و افکار شما به دو دسته تقسیم می شود :

افکار مثبت: این دسته از افکار شما را برای رسیدن به اهداف و خواسته هایتان حمایت میکنند
افکار منفی: افکاری که در جهت ناخواسته ها شما را سوق میدهند
ارتباط ضمیر ناخودآگاه با قانون جذب
مغز انسان از دو بخش تشکیل شده است. ضمیرخودآگاه و ضمیر ناخودآگاه که هرکدام بخش خاصی از ورودی های ذهن را در خود جای داده است. اجازه بدین موضوع را با یک مثال برایتان توضیح دهم اگر از شما بپرسند اسمتان چیست بی درنگ و بدون اندکی تامل پاسخ میدهید اما اگر به شما بگویند دیروز، مشغول چه کارهایی بودید باید تامل کنید و در مورد اتفاقات روز گذشته خود فکر کرده و سپس پاسخ دهید. سوال اول، سوالی است که جواب آن در ناخودآگاهتان جای گرفته و به اصطلاح به یک باور تبدیل شده است و سوال دوم سوالی است که جواب آن در ضمیر خودآگاهتان جای دارد. اما چه میشود که یک فکر به ضمیر نا خودآگاه راه پیدا میکند و یک فکر دیگر در ضمیر خودآگاه میماند؟ پاسخ فقط یک کلمه است و آنهم تکرار است. تکرار مداوم هر فکر باعث میشود آن فکر به ضمیر ناخودآگاهتان راه پیدا کند؟ اما ارتباط بین ضمیر ناخودآگاه و قانون جذب در چیست؟ ضمیر ناخودآگاه قدرتمند ترین فرکانس ها را ثبت نام میکند و قانون جذب دقیقا به آن افکاری جامعه عمل میپوشاند که در ضمیر ناخودآگاه جای دارند؟ اما اگر باورهای غلطی تا کنون در ضمیر ناخودآگاه ما شکل گرفته باشند باید چه کنیم؟ فیلمی که در ادامه برایتان آوردین بهترین راه حل تغییر ضمیر نا خودآگاه را به شما آموزش میدهد.

نمایشگر ویدیو

00:00
09:48


تاریخچه قانون جذب
تا کنون به این موضوع اندیشیده ای که این اصل باور نکردنی و قانون خارق العاده اصلا چجوری شناخته شد و اولین بار چه افرادی متوجه قدرت آن شدند و بعد از فهمیدن پاسخ این سوال که قانون جذب چیست توانستند زندگی خود را مملو از نعمات و حس رضایت، شادی و خوشبختی کنند؟ تاریخچه قانون جذب برمیگردد به صدها سال قبل، همانجایی که  بودای جاوید ( immortal Buddha ) به حضور آن پی برد و این چنین عنوان کرد که:

(( به هر فردی که تبدیل می شوید ناشی از تفکراتی است که دارید )).

 این اعتقاد که اولین بار توسط بودای جاوید مطرح شد و با مرور زمان گسترش یافته و جان گرفت، پایه و اساس قانون جذب را تشکیل میدهد. با گذشت زمان و گسترش و اشاعه این مفهوم در غرب مفهومی مطرح شد تحت عنوان کارما که اعتقادی است برپایه ضرب المثل معروف از هر دستی بدهی، از همان دست میگیری، که درمیان مردم جوامع مختلف بسیار محبوب است.

اکنون بعد از گذشت قرن ها قانون جذب در میان مردم به این شکل جا افتاده است که، هر رفتار و عمل شما، خواه شادی یا عصبانیت و هر احساس دیگری در نهایت آن چیزی است که بازخوردش را در زندگی شخصیتان مشاهده خواهید کرد. اینکه شما بدانید ایده قانون جذب از سالیان بسیار دور تا کنون درمیان مردم رواج داشته و افراد زیادی از آن جواب گرفته اند این تئوری را در ذهن شما ایجاد میکند که قانون جذب مطلب جدیدی نیست.

اصول اصلی قانون جذب را می توان در آموزه های بسیاری از تمدن ها و گروه های مذهبی نیز کشف کرد.

به عنوان مثال، در ضرب المثل ۲۳:۷، چنین آمده است:

(( همانطوریکه انسان در قلب خود فکر می کند، شخصیت واقعی او نیز این چنین است )).

آیا قانون جذب واقعی است؟
قانون جذب چیست نتایج قانون جذب - نمونه هایی از قانون جذب

در پاسخ به این سوال که آیا قانون جذب واقعی است یا نه بنظرم تنها به نتایجی که موافقان و مخالفان این قانون بدست آورده اند توجه کنید. نتایج افراد نشان میدهد که حرفی که میزنند تا چه اندازه میتواند صحت داشته باشد. من نیز زمانی که برای اولین بار فیلم راز را دیدم نسبت به مفهوم قانون ارتعاش کائنات تردید کردم. واقعا قانون جذب را نتوانستم درک کنم. حتی یادم هست زمانی که مقاله‌‌ای خواندم که می‌گفت خانم راندا برن قصدش سود تجاری بوده، تردیم بیشتر شد. شاید شما نیز وقتی می‌بینید که من محصولات و حتی “دوره آموزش قانون جذب” را می‌فروشم به شما حق می‌دهم که تردیدتان بیشتر هم شود. من حتی در شرکت کنندگان دوره غیر حضوری نخبگان قانون جذب ، این تردید را می بینم.

  • سارا صدر
  • ۰
  • ۰

کارما چیست

معنی کلمه کارما (کارما چیست)

حالا که دارید با کارما و قوانین کارما آشنا میشوید خوبه که با اصطلاحات تخصصی آن نیز آشنا شوید تا متوجه شوید که کارما دقیقا در لغت به چه معنا است و در اصطلاح به چه معنایی مورد استفاده قرار میگیرد. کارما در لغت که به آن کرمه یا کرمن (به سانسکریت: कर्म) هم میگویند به معنای عملکرد فرد در زندگی است. اما کارما در اصطلاح یعنی هر عملی که از شما سر بزند نتایج کیهانی ای را به همراه دارد که این نتیجه میتواند انتقام الهی و یا پاداش الهی باشد. که به ضرب المثل معروف «هر چه بکاری همان را درو خواهی کرد» اشاره دارد.

معنی اصلی قانون کارما چیست؟ کارما به زبان ساده

 

کارما چیست، قانون کارما در کائنات، قانون کارما در روانشناسی، قانون کارما چیست؟-راز موفقیت

من در میان دانشجویان دوره قانون جذب متوجه شدم که قانون کارما برای بسیاری یک مفهوم گنگ است. حتی در کتاب های موفقیت این مفهوم به صورت شخصی و بر حسب ضرورت تفسیر شده است. قانون کارما براساس قوانین نیوتن نیز توضیح داده می شود. بر اساس قانون سوم نیوتن هر عملی عکس العملی دارد. یعنی اگر بر جسمی نیرویی در جهتی وارد شود؛ نیروی عکس العملی مساوی ولی مخالف جهت آن عمل می کند. دقیقا قانون کارما نیز به همین شکل عمل می کند. کارما می گوید اگر شما امروز کار بدی انجام دهید، نتیجه این کارتان به زندگی شما بازخواهد گشت. قانون کارما می گوید نتایج کار خوب یا بد شما در همین جهان و زندگی بعدی گریبان شما را خواهد گرفت.

ما در این مقاله قصد داریم قانون کارما را به نحوی بیان کنیم تا یک درک ملموس از مفهوم کارما داشته باشید. برای بیان مفهوم کارما و قانون کارما یک مثال ساده ضروری است. فرض کنید همه ما می‌خواهیم به مردم در حد توان خود کمک کنیم.

  • مثلاً فرد نابینایی را یاری کنیم، به موسسه محک کمک کنیم،
  • به افراد بی‌خانمان کمک مالی کنیم،
  • با کودکان کار مهربان باشیم و غیره.

کارما چیست، قانون کارما چیست؟-راز موفقیت

حال دو سوال مطرح می‌شود: چقدر احتمال دارد شخصی که به او کمک کرده‌ایم، پاسخ خوبی، ما را بدهد؟ چقدر احتمال دارد که عمل ما یک منبع از انرژی مثبت ایجاد نماید؟! این یک مثال خیلی ساده از کارما درباره مسائل روزمره است. البته کارما بصورت منفی نیز وجود دارد.

گاندی به سادگی اما بسیار عمیق مفهوم قانون کارما را توضیح می‌دهد:

«انسان چیزی جز محصول افکارش نیست. او به همان چیزی تبدیل می‌شود که بدان فکر می‌کند.»

قانون کارما یکی از قدیمی‌ترین مفاهیم معنوی/مذهبی در جهان است. مدت‌ها قبل از مسیحیت و یهود، مفهوم قانون کارما به طور گسترده در شرق پذیرفته شده بود. چرا که نه؟ منطقی است. این اعتقاد که اعمال گذشته بر سرنوشت ما در حال اثر می‌گذارند، کاملاً منطقی به نظر می‌آید.

  • سارا صدر